مصاحبه با حامد عنقا نویسنده سریال تنهایی لیلا

گفتگو با حامد عنقا نویسنده سریال تنهایی لیلا

گفتگو با حامد عنقا

مصاحبه با حامد عنقا

گفتگو و مصاحبه با حامد عنقا نویسنده سریال تنهایی لیلا

فان پرس: هر زمان که فیلمی ساخته می‌شود و با اقبال عمومی مواجه نمی‌شود، عوامل فیلم‌ساز، مشکل اصلی را نداشتن فیلمنامه خوب و قوی می‌دانند و سینما از این بابت ضرر می‌کند.

آیا در کشور ما، استعداد فیلمنانه‌نویسی وجود ندارد؟ و یا مشکل جای دیگریست؟

حامد عنقا، نویسنده تلویزیون به بخشی از سؤالات ما پاسخ می‌دهد.

*هنگامی که فیلمی نظر مردم و کارشناسان را جلب نمی‌کند، عوامل آن فیلم نداشتن یک فیلنامه قوی را علت این امر می‌دانند، تا چه حد این صحبت‌ها را قبول می‌کنید؟

در پاسخ به این سؤال باید گفت که مردم و کارشناسان سینما، فقط با اثر ساخته شده روبرو هستند نه با فیلمنامه. هیچ کدام از مخاطبان یک فیلم، فیلمنامه را نمی‌بینند، مگر در موارد نادر. زمانی منتقدان و مخاطبان، فیلم را نقد می‌کنند و می‌گویند مشکل فیلمنامه داریم که حق با آنهاست، اما زمانی فرا می‌رسد که کارگردان‌ها و تهیه‌کنندگان یک اثر، می‌گویند مشکل اصلی، فیلمنامه است. اگر کارگردانی فیلمی را ساخت و بعد مصاحبه کرد که مشکل این فیلم ساخته شده، فیلمنامه است، پس چرا قبل از ساخت فیلم، به فیلمنامه توجه نکرده است! اگر یک کارگردان به این درک و شعور رسیده است که فیلمنامه خوبی در اختیار نداشته است، پس چرا این اثر را ساخته است!

*خوب مشکل همین است، کارگردان‌ها می‌گویند ما می‌دانیم فیلمنامه مشکل دارد، اما مشکلات آن رفع نشدنی است و ما چاره‌ای جز ساختن آن فیلمنامه را نداریم، ما کاری جز کارگردانی نمی‌توانیم انجام دهیم و بعد اقتصادی ساخت فیلم برای ما مهم است.

به هیچ عنوان این صحبت‌ها را قبول ندارم. یک کارگردان، وقتی متوجه می‌شود فیلمنامه مشکل دارد،‌ یا توانایی حل آن مشکل را دارد یا ندارد، کارگردان‌هایی که فیلم را می‌سازند و بعد از بازخورد بد کارشناسان سینما و مردم، مشکل اصلی را فیلمنامه می‌دانند و بعد می‌گویند: «چاره‌ای جز ساختن این فیلم نداشتم»، بسیار دروغ‌گو و ریاکار و در فیلم‌سازی ناشی هستند، زیرا مسئولیت ناتوانی‌های خود را به گردن دیگری می‌اندازد، این کارگردان‌ها برای حل مشکلات مالی خود بهتر است راننده آژانس شوند و با این حرف خداحافظی کنند، ما باید برای شعور مخاطب ارزش قائل شویم.

*پس شما مشکل اصلی سینمای ایران را فیلمنامه نمی‌دانید.

قطعاً‌ همین‌طور است.

*اما قبول دارید که فیلمنامه هم دارای مشکل است.

بله. چون فیلمنامه نقطه شروع یک اثر است.

*شاید ساخت فیلم با بودجه دولتی،‌ کار درستی نباشد و عوامل فیلم‌ساز بیشتر به بحث اقتصادی توجه کنند و مخاطب از یاد برود.

اصل صحبت می‌تواند درست باشد، اما نکته مهمتر این است که فیلم‌سازان قبل از اینکه برای خود شأنی قائل باشند، باید به مخاطب خود احترام بگذارند. برای عوامل فیلم‌ساز از قبیل کارگردان، نویسنده، تهیه‌کننده و سایر دست‌اندرکاران، اوج بی‌شرافتی است که برای پول، کاری را انجام دهند و مخاطب را مهم‌ فرض نکنند. هر هنرمندی مسلما دوست دارد که مخاطب بیشتری داشته باشد و اگر کسی این موضوع را قبول نداشته باشد، شغل و حرفه خود را اشتباه انتخاب کرده است و باید شغل‌هایی مثل پارچه‌فروشی و کارهایی از این دست را انجام دهند، همچنان که در سینمای ایران این افراد وجود دارند.

*آیا این صحبت را قبول دارید که فیلمنامه‌های ما فاقد روایت است و توزیع اطلاعات در اغلب فیلمنامه‌ها انجام نمی‌شود و یا خرده داستان‌ها آنقدر زیاد است که نقطه عطف داستان به تعویق می‌افتد. مسائلی از این قبیل را چطور ارزیابی می‌کنید؟

به طور کامل با این صحبت‌ها موافقم، امروز سینمای ایران گرفتار افراد به ظاهر روشن فکری شده است که در عمل کاملاً بی‌سواد هستند و فکر می‌کنند اگر فیلم‌های غربی را می‌بینند، می‌توانند با ادا درآوردن، مثل آن‌ها شوند و فراموش کرده‌اند که حتی سینمای روشن فکرانه غرب نیز، قصه تعریف می‌کند. در جشنواره سال قبل فیلم فجر، حدود بیست فیلم بود که انسان از خود می‌پرسید که این فیلم‌ها برای چه ساخته شده‌اند؟ من در جایی صحبتی انجام دادم و گفتم: «فیلمنامه‌نویسان ما بهتر است، شغل خود را عوض کنند و طراحی جلوه‌های ویژه انجام دهند».

ما فراموش کرده‌ایم که برای چه منظوری در این حرفه وارد شدیم و بیشتر دنبال ارضای عقده‌های درونی جهت روشن‌فکری هستیم، فیلم‌سازی می‌کنیم برای تعدادی از دوستان خود تا در کافه‌های آخر شب تحسین شویم، به نظر من بودجه‌ای که صرف ساخت این‌گونه فیلم‌ها می‌شود بهتر است یک دهم آن صرف روان‌شناسی در جامعه شود و مطمئن باشید با این کار قطعاً جواب بهتری می‌گیریم.

*پس شما همانطور که از فیلم‌سازان انتقاد می‌کنید، کار فیلمنامه‌نویسان را نیز مورد نقد قرار می‌دهید.

بله همین‌طور است، زیرا هر اثری ابتدا از فیلمنامه آن آغاز می‌شود.

*چند سالی است کانون فیلمنامه‌نویسان سینمای ایران شروع به کار کرده است. رابطه شما با این کانون چطور است؟

من متأسفانه و یا خوشبختانه در این کانون عضو نیستم، اظهار نظر خاصی ندارم.

*عضو نبودن شما علت خاصی دارد؟

دلایل من شخصی است، به طور کلی دوست ندارم عضو هیچ کانونی باشم.

*آیا حامد عنقا برای حرفه خود انتهایی را تصور می‌کند؟ یا اینکه به طور دائم نسبت به مسائل اطراف خود دغدغه دارد؟

به نظر من، هیچ هنرمندی در کار خود انتها ندارد، زیرا به طور دائم با جامعه در ارتباط است و ارتباط با مردم به او ایده می‌دهد اما اگر من بتوانم چند بار قصه خوب بنویسم که حال مردم پس از ساخت فیلم خوب شود، به هدفم رسیده‌ام. حال خوب، فقط خنداندن مردم نیست، گاهی مردم با اشک ریختن، حالشان خوب می‌شود. مثل این روزهای سریال «تنهایی لیلا» که صحنه‌ای برای خنداندن مردم ندارد، اما مردم با آن ارتباط خوبی برقرار کرده‌اند.

*از «تنهایی لیلا» صحبت کردید، واکنش مردم چگونه بوده است؟

زیادتر از حد انتظار بود، همین اختلاف نظرها، واکنش وکلا و روحانیون، همه این‌ها نشان‌دهنده این است که مردم و کارشناسان با این سریال ارتباط خوبی برقرار کرده‌اند.

*شما چند کار در زمینه‌های مختلف با محمدحسین لطیفی داشته‌اید. آیا این کارگردان، خصوصیات ویژه‌ای دارد که شما با او ارتباط خوبی برقرار کرده‌اید؟

محمدحسین لطیفی، یکی از بااستعدادترین و با قریحه‌ترین کارگردان‌‌هایی است که در حال حاضر در سینمای ایران وجود دارد، امروز اگر من در این حوزه کار می‌کنم، بخش زیادی از آن را مدیون لطیفی هستم و او را از این بابت نقد می‌کنم که همیشه با ده درصد توانایی‌های خود، ‌کار انجام می‌دهد، امیدوارم روزی با تمام توانایی خود کارگردانی کند.

*پس حسین لطیفی حس خوبی به شما می‌دهد. اگر صحبتی یا حرفی مانده است، بیان کنید.

برای همه دوستان هنرمند خود که در این حرفه دغدغه دارند، آرزوی سلامتی می‌کنم.